باز باران با ترانه،یاد یاران بی بهانه،میخورد بر بام خانه،
خانه ی من رنگ دریا پاک و زیبا مثل ابر ها بی بهانه بی ترانه
خانه ی من رنگ رویا رنگ مهر کودکی ها بی بهانه بی ترانه
دست هایم مثل گلها تشنه ی یک قطره باران قطره ای از عمق دریا
از حباب صدف ها بی بهانه بی ترانه انتظارت مثل مهتاب مثل صیاد تو شب تار
مثل ماهی توی صحرا مثل بلبل لای برف ها بی بهانه بی ترانه
بی بهانه بی ترانه بی صدایی از رعد ابر ها بی نوایی از برق چشم ها مثل شب ها مثل روز ها
مثل اشک های سحر ها بی بهانه بی ترانه سازم امشب زیر باران سرد سرد است
زیر اشک ها نغمه ی شادی ندارد خاطر آن راز شب ها
تنها باران با ترانه مثل شب ها مثل روزها مثل اشک های سحرها با بهانه با ترانه ميخورد بربام خانه
قلبم امشب ساز باران،گرم گرم است زیر ایوان
نغمه ی شادی سراید خاطر آن راز مهرها.......
با بهانه باترانه باسلامی عارفانه با طلوعی صادقانه
اللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِدا وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَك َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً